هشام بن محمد کلبیهشام بن محمد بن ابیالنصر بن السائب بن بشر بن عمرو الکلبی، مکنی به ابوالمنذر از مورخان و عالمان انساب و اخبار عرب بود. وی اهل کوفه بود. ۱ - اجدادهشام بن محمد بن سائب بن بشر بن عمرو کلبی در شمار بزرگترین مورخان دوره اسلامی است. پدر وی محمد بن سائب بن بشر کلبی (م ۱۴۶) نیز از عالمان بنام زمان خویش بوده و فرزند، از میراث علمی پدر فراوان بهره برده است. ابن سعد نوشته است که جد وی بشر بن عمرو و فرزندانش سائب و عبید و عبدالرحمان در جنگ جمل در کنار علی (علیهالسّلام) میجنگیدند. [۱]
بغدادی، محمد بن سعد، طبقاتالکبری، ج۶، ص۳۹۵.
۲ - طعن دشمنانوی و پدر به دلیل آنکه از سلک اصحاب حدیث بیرون بوده و روشهای تاریخی داشتهاند، و نیز به دلیل گرایشهای شیعی، مورد طعن فراوان قرار گرفتهاند. محمد را در شمار سباییها که نام دیگر روافض بوده یاد کردهاند. [۲]
ابن عدی، الکامل فی الضعفاء الرجال، ج۶، ص۱۱۵.
(شاید به طنز از وی نقل شده که گفت: زمانی جبرئیل در حال وحی به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود و علی در کنارش، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای کاری رفت و جبرئیل به علی (علیهالسّلام) وحی نکرد. [۴]
صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، ج۳، ص۸۳.
)۳ - دانش محمد بن سائبدانش محمد به قدری بوده که عباد بن صهیب که اوائل نمیخواست از وی نقل کند، بعدها مجبور شد با واسطه از وی روایت کند. [۵]
ابن عدی، الکامل فی الضعفاء الرجال، ج۶، ص۱۱۶.
نهایت آنکه در دانش تفسیر که گفته شده مانند نداشت چهرههای موثق سنی از وی روایت کردهاند، اما در حدیث به وی اعتماد نکردهاند. [۶]
ابن عدی، الکامل فی الضعفاء الرجال، ج۶، ص۱۲۰.
ابن ندیم نوشته است که محمد بن سائب (م ۱۴۶) از عالمان کوفه بوده و در تفسیر و اخبار و ایامالناس، تخصص داشته، وی تفسیری نیز نوشته است. طبری با اشاره به شرکت او در قیام ابن اشعث، او را متجرد در تفسیر، اخبار و احادیث عرب دانسته است. [۹]
ابن سعد، محمد، طبقاتالکبری، ج۶، ص۳۸۵.
ابن اسحاق با تعبیر حدثنا ابونصر از وی روایت نقل کرده است. سمعانی میگوید: او کنیه محمد بن سائب را آورده تا شناخته نشود!۴ - مذهب هشامهشام فرزند محمد، از برجستگی بیشتری برخوردار است. او همانند پدر و خانوادهاش شیعه بوده و در منابع شرح حال وی، بهاندازه کافی بر این امر تکیه شده است. گفته شده که وی به رجعت باور داشته و نوشتن مثالب صحابه، از نشانههای تشیع او دانسته شده است. (سمعانی نوشته است: کان غالیا فی التشیع) نجاشی نوشته است که: کان یختص بمذهبنا. ۴.۱ - روایتی در تشیع هشامدر تشیّع هشام روایتی جالب نقل شده که حکایت آن خالی از لطف نیست. زائده گوید: من نزد کلبی رفتوآمد داشتم بر او قرآن میخواندم. یک روز گفت: من زمانی مریض شدم و همه چیز را فراموش کردم. پس نزد یکی از آل محمد رفته، او زبان خود را در دهانم نهاد. آنگاه همه چیز را به خاطر آوردم. زائده گوید، به او گفتم: به خدا هیچگاه روایتی از تو نقل نخواهم کرد. [۱۷]
ابن عدی، الکامل فی الضعفاء الرجال، ج۶، ص۱۱۵.
(درباره تشیع او، نک این اظهار نظر زائده به دلیل بیاعتقادی او به آل محمد (علیهالسّلام) بوده است.۵ - تخصص هشاموی صاحب تکنگاریهای فراوانی بوده که بیشتر آنها از میان رفته و تنها فقراتی از آنها در سایر منابع بر جای مانده است. بسیاری از مولفان تاریخنویس آن روزگار از شاگردان وی بوده و از روایات تاریخی او استفاده کردهاند. حوزه کاری وی بیشتر اخبار جاهلیت و نیز اخبار مربوط به ایران و یمن بوده و گو این که مجموعههای عظیمی در این زمینه گردآوری کرده است. طبعا او نیز همانند پدر یک مورخ بوده است و نه محدث. به همین دلیل احمد بن حنبل درباره او گفته است که هشام صاحب شعر و نسب است. گمان نمیکنم کسی از وی روایتی نقل کند. تخصص عمده هشام در دانش انساب است. تاءلیفات وی در این زمینه، مادر آثاری است که بعدها در این رشته نگاشته شده است. وسعت کار هشام اعجابآور و نشانی است از نبوغ بلند تاریخی وی. جواد علی نوشته است: هشام در استفاده از منابع اصلی و وثائق از مکتوب به ویژه در تاریخ حیره و تاریخ فرس بر پدرش پیشی گرفت. او زبان فارسی را نیز به خوبی میدانست. در این زمینه او قابلیت و رشدی را از خود نشان داد که به معنای فهم علمی تاریخ از یک سوی یک مورخ بود. با این که هشام از اتهامات اصحاب حدیث در امان نمانده و او را متهم به تزویر و کذب در نقل روایات کردند، تحقیقات جدید نشان میدهد که دشمنان او درباره هرآنچه درباره او گفتند بر صواب نبودند. او در کار خویش موفق بود و گامهای بلندی را در جهت تاءلیف آثار تاریخی بر اساس روش علمی برداشت. [۲۰]
طبری، محمد بن جریر، موارد تاریخ الطبری، بخش نخست، ص۱۴۹.
جواد علی در جای دیگر با اشاره به شیوه روایی طبری و عدم کافی بودن آن در بررسی درستی و نادرستی نقلها، از شیوه کلبی ستایش میکند که به دنبال اسناد رسمی میگشت و خود در کنائس و دیرها به دنبال کتابها بود تا با استفاده از آنها به تحقیق بپردازد. [۲۱]
طبری، محمد بن جریر، موارد تاریخ الطبری، ص۱۶۸.
۵.۱ - تالیفات درباره اخبار دوره اسلامیهشام درباره اخبار دوره اسلامی نیز تاءلیفاتی داشت و همانطور که از کتاب تاریخ طبری بر میآید وی به طور عمده راوی اخبار ابومخنف شیعی بود. ابن ندیم در سه صفحه، تاءلیفات او را برشمرده است. این آثار در زمینههای گوناگونی از جمله، احلاف (پیمانها)، انساب، الاوائل، اخبار جاهلی، اخبار دوران اسلامی، اخبار شهرها، اخبار شعراء و ایام عرب میباشد.تحقیقات علمی او در خواندن سنگهای قبور لخمیان در نوع بسیار جالب و ابتکاری است. [۲۴]
فؤاد سزکین، تاریخ التراث العربی، ج۱، جزء ۲، ص۵۲.
آثار برجای مانده او را سزگین فهرست کرده. [۲۵]
فروخ، عمر، تاریخ الادب العربی، ج۳، ص۸.
و چند اثر معروف او النسب الکبیر، الاصنام و کتاب نسب معد والیمن الکبیر با چند تصحیح چاپ شده است. ۶ - آثاراو را آثار بسیار است. جمهره الانساب، الاصنام، نسب الخیل فی الجاهلیه و الاسلام، بیوتات قریش، الکنی، القاب الیمن، ملوک الطوایف، الدیباج فی اخبار الشعراء، تاریخ اخبار الخلفاء، کتاب الاقالیم و چندین اثر دیگر (از اعلام زرکلی به اختصار). ۷ - تاریخ وفاتاهل کوفه بود و همانجا به سال ۲۰۶ ه ق درگذشت. ۸ - پانویس
۹ - منبعجعفریان، رسول، تاریخ اسلام. ردههای این صفحه : درگذشتگان سال 204 (قمری)
|